- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
پیشگوئی پیامبر از ظلم هائی که به حضرت زهرا سلام الله علیها می شود
شیخ صدوق به نقل از ابن عباس می نویسد روزی پیامبر در مسجد نشسته بود و در شأن و جایگاه اهل بیت در روز قیامت خبر می داد و آنگاه که به دخترش حضرت زهرا سلام الله علیها رسید فرمود: وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ؛ و اما دخترم فاطمه كه بانوى زنان جهانيان است از اولين و آخرين وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي و پاره تن من است وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي و نور ديده من است؛ وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي، و ميوه دل من است وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ؛ و روح من است كه درون من است؛ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ؛ و حوراء انسيه است؛ قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ؛ هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بايستد نورش بفرشتگان آسمان بتابد چنانچه نور اختران بر زمين بتابد؛ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي؛ و خداى عز و جل به فرشتگانش فرمايد فرشتگانم ببينيد كنيزم فاطمه با وى كنيزانم را برابرم ايستاده و دلش از ترسم مي لرزد و دل به عبادتم داده، أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ؛ گواه باشيد كه شيعيانش را از آتش امان دادم؛ وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي؛ و چون او را ديدم بيادم افتاد آنچه پس از من با وى مى شود؛ كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا ؛ گويا مى بينم خوارى به خانه اش راه يافته و حرمتش زير پا رفته و حقش غصب شده و ارثـش منع (محروم) شده؛ وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا؛ و پهلويش شكسته و جنين او سقط شده؛ وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ؛ و فرياد ميزند يا محمداه و جواب نشنود و استغاثه كند و كسى به دادش نرسد؛ فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَةً تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ؛ و هميشه پس از من غمنده و گرفتار و گريان است يك بار يادآور شود كه وحى از خانه اش بريده و بار ديگر ياد جدائى من كند؛ إِذَا جَنَّهَا اللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ الَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ؛ و شب كه آواز مرا نشنود به هراس افتد آوازى كه من با تلاوت قرآن تهجد می كردم؛ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزَةً فَعِنْدَ ذَلِكَ يُؤْنِسُهَا؛ و خود را خوار بيند پس از آنكه در دوران پدر عزيز بوده؛ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلَائِكَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ؛ در اينجا خداى تعالى او را با فرشتگان مأنوس سازد و او را بدان چه به مريم بنت عمران گفتند ندا دهند و گويند اى فاطمه خدايت گزيد و پاك كرد و بر زنان جهانيان برگزيده اى؛ يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ؛ ای فاطمه قنوت كن بر پروردگارت و سجود و ركوع كن با راكعان؛ ثُمَّ يَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِي عِلَّتِهَا؛ سپس بيمارى او آغاز شود و خدا مريم بنت عمران را بفرستد او را پرستارى كند و در بيمارى او انيس او باشد؛ فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا رَبِّ إِنِّي قَدْ سَئِمْتُ الْحَيَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْيَا فَأَلْحِقْنِي بِأَبِي فَيَلْحَقُهَا؛ اينجا است كه گويد پروردگارا من از زندگى دلتنگ شدم و از اهل دنيا ملولم مرا بپدرم رسان؛ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِي فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي؛ خداى عز و جل او را به من رساند و اول كس از خاندانم باشد كه به من رسد، فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً؛ محزون و گرفتار و غمنده و شهيد بر من وارد شود؛ فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين؛ و من در اينجا بگويم خدايا لعنت كن هر كه باو ظلم كرده و كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده و خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا سقط جنين كرده و ملائكه آمين گويند « امالی شیخ صدوق ؛ مجلس بیست و چهارم ص ۱۱۳؛ بحارالانوار ج ۴۳ ص ۱۷۳» |